چند روز پیش برنامه طاقچه بخاطر انتشار یک عکس بیحجاب از دسترس خارج شد و امروز دوباره در دسترس قرار گرفت و پیرو همین اتفاق حسن کیا معتقد است برخوردهای سلبی این چنینی آسیب بیشتری به عرصه فرهنگ و هنر وارد میکند.
«طاقچه» به عنوان یک استارتاپ و جشنواره فیلم کوتاه به عنوان یک رویداد فرهنگی، هر دو کارشان بخاطر مسئله حجاب دچار اختلال شد. هنرمندانی که کشف حجاب کردند هم محکوم به داشتن اختلال روانی شدند، رفتارها و برخوردهای سلبی که حسین آخانی در یادداشتش از آن به عنوان دلیل مهاجرت جوانان یاد میکند چرا که برخی اوقات مجازاتها با شیوه «همه برای یکی» اعمال میشود به فرض اگر فردی جرمی را مرتکب میشود منطقی است که خودش تاوان آن را پس بدهد اما در یک مورد مشابه که برای طاقچه رخ داد، به انضمام فرد، افرادی که در طاقچه مشغول فعالیت بودند و حتی کسانی که میتوانستند با هزینه پایینتر کتابی را بخوانند، این موقعیت را از دست دادند، خوشبختانه این اپلیکیشن دوباره در دسترس قرار گرفت؛ اما ماجرا باز هم از یک عکس شروع شد، عکس بیحجاب از یکی از کارکنان پلتفرم «طاقچه» منتشر شد، این ماجرا انتقاد برخی را بر انگیخت بعد از آن انتشارات مختلف به نوبت تصمیم به قطع همکاری با این پلتفرم گرفتند تا در نهایت روابط عمومی مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی اعلام کرد «طاقچه از وزارت ارشاد مجوز فعالیت ندارد و بر اساس اسناد بالادستی و در راستای «ساماندهی سکوهای نشر کتاب دیجیتال» از فعالیتش ممانعت به عمل آمده است.» این یعنی مرگ یک کسب و کار!
ساعتی پس از این موضوع این اپلیکیشن از دسترس خارج شد که انتقادهایی را به همراه داشت؛ از روحالله دهقانی فیروزآبادی، معاون علمی و فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور تا عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات که اعلام کرد: «شخص رییسجمهور مخالف توقف جریان خدمترسانی فناورانه و نوآورانه در بسترهای بومی است. راه برخورد با کارکنان متخلف یک سکو، بستن آن سکو نیست. رئیسجمهور در این زمینه به مراجع مسئول تذکر دادهاند. پیگیر حل موضوع هستم.»
در نهایت شامگاه گذشته در خبری به نقل از مهدی سموعی، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شد: «پیرو تعهد قضایی شرکت «خدمات هوشمند ایده طلایی هاتف معاصر»، مالک سکوی طاقچه به دادستانی مبنی بر رعایت مقررات جاری کشور و دریافت مجوزهای لازم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با موافقت این وزارتخانه مقرر شد که کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه نسبت به رفع مسدودسازی آن اقدام کند.» حالا امروز (یازدهم مردادماه) دسترسی به این اپلیکیشن امکانپذیر شده است.
به بهانه نوع برخورد با اتفاقاتی که در عرصه فرهنگی و هنر رخ میدهد و نوع مواجهه مسئولین با آن به گفتوگو با حسن کیا، وکیل دادگستری پرداختیم که در ادامه میخوانید.
اساسا رفتارهای تند و سلبی در عرصه فرهنگ و هنر و با هنرمندان چه نتایجی به دنبال دارد؟
این نوع رفتارها که برخی از آنها به شکل پلمب مجتمعهای تجاری ظهور و بروز پیدا کرده و حالا هم «دیجی کالا» و «طاقچه» پلمب شده است که همه آنها هم بخاطر بدحجابی و بیحجابی برخی از کارکنانش بوده است.ما در حقوق کیفری اصلی داریم موسوم به اصل «شخصی بودن مجازات» یعنی هر فردی بایستی بابت خطایی که انجام داده و وفق قانون جرم بوده ، خودش مجازات و کیفر شود ، نکته من این است که اگر هم شخصی بدحجابی یا بیحجابی میکند که مطابق قانون جرم است و قانونگذار میتواند با آن برخورد کند، باید با خود آن فرد برخورد قانونی شود و خطای یک شخص را نمیتوانیم به دیگران تسری دهیم. بنابراین هرجا که میبینیم بخاطر فعل یا ترک فعل یک فرد چه طاقچه چه اوپال و چه جاهای دیگر، کل مجموعه بسته و پلمب می شود و به این خاطر افراد زیادی مه در آنجا مشغول به کار هستند و کسب درآمد میکنند بیکار و تنبیه می شوند . این مصداق تسری مجازات یک فرد به همه مجموعه و دیگران است و باعث میشود که بخاطر حرکت یک فرد عده زیادی به همراه خانوادههایشان آسیب ببینند و این خلاف اصول کیفری است.
الان هم سیاستهای کیفری به سمتی رفته که میخواهد جرمزدایی کند و از تورم جرائم بکاهد و ما تا جایی که ممکن است امور را جرم ندانیم مگر فعل یا ترک فعلی که به معنای واقعی به جامعه آسیب برساند. اول از همه ما باید در جرمانگاری ها دقت کنیم، به طور مثال همین لایحه جدید عفاف و حجاب که آمده و وارد مجلس شده، باعث اعتراض همه شده به این خاطر است که این لایحه با اصول حقوق کیفری و سیاستهای کیفری پذیرفته شده منطبق نیست و بازدارندگی ایجاد نمیکند.
ساترا؛ مجوزهایی که صادر میشود، مجوزهایی که صادر نمیشود/ برخوردهای دوگانه ساترا با پلتفرمها
از یقه ساعد سهیلی تا جشنوارهای که بخاطر پوستر بیحجاب توقیف شد
آیا جرم با این موارد بهبود بخشیده میشود؟
اگر هدف اصلاح باشد، این برخورد و نحوه مجازات سنگین مالی و حبس مواردی است که در جرائم جنایی میبینیم و نکته بعد اینکه این ماجرا در اجرا چگونه باید اجرا شود؟ آیا این قوانین سنگین عملا و بدون هزینه قابل اجرا هستند؟ ما در سال ۱۳۷۳ و حدود سی سال پیش قانونی داشتیم تحت عنوان منع استفاده از تجهیزات ماهواره، سی سال از آن قانون گذشت، آیا واقعا آن اجرا شد؟ زمانی که علی جنتی که در دوره یازدهم وزیر ارشاد بود، اعلام کردند که در شهر تهران بالای ۷۰ درصد مردم ماهواره دارند، این یعنی این قانون شکست خورده است. قانون باید با بستر جامعه هماهنگ باشد نه اینکه به صورتی وضع شود که کسی از آن پیروی نکند.
فیلم سینمایی «نهنگ عنبر» که ساخته شد، بچههای دهه هفتاد و هشتاد فکر میکردند فقط یک کمدی است؛ اما این ماجرا دقیقا اتفاقی بود که در دهه شصت رخ داد و الان کسی باور نمیکند که در آن زمان داشتن ویدیو و کاست، پوشیدن آستین کوتاه، خوردن معجون و… جرم بود؛ اما شرایط تغییر کرد در دوره قاجار زنان با روبنده بیرون میآمدند اما الان شرایط تغییر کرده است باید به جامعه خودمان آشنا باشیم.
اگر فرهنگ و هنر آسیب ببیند چه اتفاقی رخ میدهد؟
بخش فرهنگ در جامعه بسیار تاثیر گذار است شما اگر بخواهید عوامل فرهنگی در حوزه کتاب، فیلم، تئاتر و نمایش را نگاه کنیم، میبینیم که هربار هنرمندان محدود شدند جامعه آسیب دیده است. فراموش نکنیم چه کسانی خوراک فکری تولید میکنند، جامعه را به سمت جلو میبرند و اندیشه تولید میکنند این کار هنرمندان و روشنفکران است و زمان که جلوی این افراد گرفته شود، جامعه آسیب آن را خواهد دید کما اینکه مشابه این اتفاقات و تندرویها در دهه شصت رخ داد و بسیاری از چهرههای شاخص ما مثل بهرام بیضایی و سوسن تسلیمی از کشور خارج شدند و این نشان میدهد که در کشور فضا بسته شده و امکان اینکه هنرمندان بتوانند کار فرهنگی انجام دهد از آنها گرفته میشود. در مواجهه با «طاقچه» هم شاید میشد با یک تذکر و هشدار و جریمه کوچک این قانون را یادآوری کرد برخوردهای سلبی اساسا پاسخگو نیست، مجازات همیشه آخرین راه حل است مجازات برای کسی است که قانون شکنی بزرگی انجام داده و جامعه را به خطر انداخته است. ما نباید برای هرچیزی جرمانگاری کنیم و برای هرچیزی هم مجازات سنگین تعریف کنیم. حکومت یکسری چهار چوب دارد که باید حفظ شود اما راه حلش تورم قوانین و مجازاتهای سنگین نیست. اینگونه ممکن است کسانی که میخواهند بمانند هم ناچار به خروج بشوند، نخبگان ما در حال مهاجرت هستند، چرا باید کار به اینجا برسد؟ چرا باید فردی که خودمان پرورشش دادیم از کشور برود؟